قصه «عمران خان» به سر نرسید!
- شناسه: 8291
- یکشنبه 28 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۷ | سیاسی
سوالی مهم که شاید در ۱۴۰۲ به پاسخ آن دست یابیم این که؛ «حیات سیاسی عمران خان چگونه پایان مییابد: قهرمانی سیاسی که شاد و سرزنده
به نخستوزیری باز میگردد یا قهرمان سیاسی ترور شده که نامش در کنار دیگر ترور شدهها حک خواهد شد؟!»
آفتاب یزد - رضا بردستانی: بیستم مهرماه ۱۳۹۸ بود که سید عباس موسوی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه ایران در گفتگو با خبرگزاری صدا و سیمای ایران در پاسخ به این پرسش که آیا عمران خان، نخستوزیر پاکستان به عنوان میانجی حامل پیامی برای ایران و عربستان خواهد بود، گفت: «تا این لحظه موضوع میانجیگری مطرح نیست، اما آخرین تحولات منطقه و بینالمللی مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.» موسوی در مورد احتمال میانجیگری پاکستان در تنش موجود بین ایران و عربستان افزود: «جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است چه با میانجی یا بدون میانجی با همسایگان خود گفتگو خواهد کرد
و اگر سوء تفاهمی وجود دارد برطرف شود، اجازه ندهیم منطقه ما دستخوش تحول اشخاص ثالث شود و کشورهای فرامنطقهای بتوانند از این مسئله سوء استفاده کنند.» وی افزود: «آمادگی ایران برای گفتگو با کشورهای منطقه شامل همه کشورهای منطقه بوده و این موضوع از قبل اعلام شده است و ایران از طرحها و ابتکاراتی که در این راستا وجود دارد استقبال میکند.»
> اعتماد به نفس کاذب داشتن و رسانه گریزی!
پاکستان طی یک دههی اخیر به یکی از کشورهایی تبدیل شد که بیثباتی، تعیین کنندهترین عامل در وضعیتِ سیاسی آنان است؛ عراق، لبنان، یمن، سوریه، افغانستان و حالا هم اسلام آباد.
در این میان، ظهور یک ستارهی «کریکت» در میانهی بلبشوی «سیاست»، اوضاع در پاکستان را پیچیدهتر از همیشه به رخ کشانید؛ عمران خان، کسی که این روزها از او بسیار میشنویم!
عمران خان را به صورت جدی از زمانی که در میانهی بازارهای شلوغ و پر ازدحام اسلام آباد راهی رستورانی شده بود تا با مردم عادیِ کوچه و بازار هم سفره شود دنبال میکنم در او بسیاری از پارامترهای حکمرانی که میکوشد کشورش را از بند و زنجیر وابستگی نجات دهد میدیدم اما به صورت کاملاً جدی متوجه شدم در میانِ نزدیکان و مشاورانِ وی، خلأ کسی یا کسانی که اهمیت رسانه و افکار عمومی را به او گوشزد کنند؛ حس میشود واضحتر این که عمران خان نمیدانست حتی قویترین و دشمنترین مخالفانِ او در کشوری که «کودتا» و «ترور» بخشی از دمِدستیترین ابزارِ قبضهی قدرت است هرگز دست به تپانچه نخواهند بُرد آن هم وقتی میتوانند بیهیچ رد و نشانی با استفاده از فضای غبارآلودِ رسانه، نخستوزیر «کریکت باز» را سرنگون کنند!
عمران خان نخست جنگ قدرت را به رسانه باخت و سپس به مخالفان و رقبا و تمامی محافلی که او را مانعی بر سرِ راهِ اهداف و منافع خود میدیدند؛ عمران خان اول از همه بازی را در میانهی فضای مغشوش رسانه باخت!
عمران خان قول داده بود پاکستانی جدید بسازد، عاری از فساد و تبعیض. او به خودش عنوان «نخستوزیر تغییرات» داد و از «توطئهی خارجی» علیه خود سخن به میان آورد آنچه اما در ظاهر اتفاق افتاد، رأی عدمِ اعتماد پارلمان به او بود آن هم در روزی که نمایندگان حزبِ حامی «خان» رأیگیری را تحریم کردند. عمران خان جنگِ رسانهای را باخت زیرا تصور نمیکرد رسانه قادر است از او چهرهای ناتوان و شکست خورده ارائه دهد و اینک پروپاگاندایی که میکوشید هرگونه دخالتِ غرب در برکناریِ عمران خان را دروغی بزرگ و نمایشی جلوه دهد حال میکوشد برکناریِ عمران خان را به وعدههای عمل نشده، گسترش فقر و نارضایتی عمومی، بدهیهای سنگین خارجی و تبدیل فضای سیاسیِ پاکستان به دو قطبی زدگی موافقان و مخالفان نخستوزیر مربوط کنند اما آن چه حقیقت دارد و میتوان به سادگی آن را پذیرفت این که؛ عمران خان دیگر نخستوزیر پاکستانِ هستهای که با چین و روسیه ارتباط گرمتری نسبت به شرکای غربی و خاورمیانهای خود از جمله عربستان داشت؛ نیست! این که آینده و سرنوشت برای عمران خانِ برکنار شده چه خوابی با کدامین تعبیرِ تلخ و شیرین دیده است را باید در آینده دید... این ها، بخشی از رخدادهای ۳۶۵ روز گذشته است!
فروردین ۱۴۰۱، ظهره وند، دیپلماتی که اوضاع سیاسی افغانستان و پاکستان را به خوبی میشناسد در گفت و شنودی تحلیلی به آفتاب یزد گفته بود: «پاکستان به دلیل تجربه تلخی که طی چند دهه همکاری جدی با آمریکا داشت به دو راهی رسید که خود را از این تنگنا و سیاه چالهی فقر و گرفتاری نجات دهد. جمعیتی بالغ بر ۲۰۰ میلیون نفر با ۶۰ درصد جمعیت زیر سی سال انتظار دارند تحولی عظیم رخ دهد. پاکستان بیش از نود میلیارد دلار بدهی خارجی دارد در حالی که ذخائر ارزی این کشور کمتر از ۱۰ میلیارد دلار است. بودجه عمرانی پاکستان صفر است و با این شرایط با تهدیدی جدی به نام هند رو به رو است.
ظهرهوند با اشاره به این موضوع که تجربهی تلخ همکاری با آمریکا در این وضعیت نقش داشته است ادامه میدهد: پاکستان چون همواره به عنوان یک کشور تابع و دست چندم مورد استفاده قرار گرفته بود عمران خان آمد که این معادله را تغییر دهد و گفتمان جدیدی را در دست گرفت به عکس مرام و جریان سنتی از جبهه شمال بود با همه کارشکنیهایی که داشت در انتخاب راهبرد بین چین و آمریکا، چین را انتخاب کرد. در اولین سفری که او با عربستان داشت در سر تیتر اخبار بینالمللی قرار گرفت. در مورد خط لولهی صلح (انتقال گاز به هند و پاکستان) به دلیل دستور آمریکا حاضر به همکاری با ایران نشدند. تا قبل عمران خان، آمریکاییها راحت اتباع پاکستان را تحت عنوان مبارزه با تروریست بمباران میکردند. عمران خان جلوی آمریکاییها ایستاد به آنها پایگاه نداد و بازی مستقلتر با طالبان را دستمیگیرد و داخلِ بازی آمریکا نمیشود او سعی میکند منافع ملی و مستقل نه به عنوان کارگزار بلکه به عنوان کنشگر فعال تعریف کند.
ابوالفضل ظهرهوند در بخش دیگری از گفتگوی خود با آفتاب یزد پیرامون نقش تعیین کنندهی عربستان در تحولات اخیر در پاکستان، جانشینی شهباز شریف و مسیر پیش روی اسلام آباد اظهار میدارد: عربستان به عنوان متحد آمریکا و کشوری که امنیتش را آمریکا تامین میکند نقش مشترکی را با هم دارند بازی میکنند که یکی از آنها مقابله با جریان مقاومت و نفوذ ایران در منطقه است و به طور کلی مقابله با هر نوع جریانی که مانع مداخلهگری آمریکا میشود بایستد. لذا تقسیم کار دارند. خانم بینظیر بوتو یک بار از دهانش در رفت و گفت طالبان پروژه مشترک بین آمریکا و عربستان و انگلیس و پاکستان بود که بخشی از آن برای مقابله با انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بود تا بتوانند از دل طالبان جریان نرمی درست کنند به نام انقلاب اهل سنت. نفوذ سنتی عربستان در پاکستان هم هست. بیش از چند هزار مدرسه طالبانی را عربستان در پاکستان سرمایهگذاری کرد که از دل آن جریانات سلفی و وهابی هم بیرون آمده که اشتراکات زیادی با هم دارند بنابراین، این جریان همیشه به سمت آسیای مرکزی پمپ شده. به همین دلیل به نوعی ریشه جریانات تکفیری را در پاکستان میبینیم. نکته بعدی نگرانی و وحشتی است که آنها از نفوذ چین در منطقه دارند. چین اکنون مسئله اصلی آمریکا است. آنها دارند هند را به سمت خود میکشند که از این طریق به سمت مهار چین گام بردارند. از این منظر وقتی نگاه کنیم آقای عمران خان تبدیل به یک پارازیت و بر هم زننده میشود. در سفر یک سال و نیم قبل بن سلمان ۲۰ میلیارد دلار قرارداد میبندد که پروژه چین را از کار بیاندازد لذا با یک تیر دو نشان زده هم سعی کرده روابطش با پاکستان را احیا کند هم بتواند پروژه چین را تضعیف کند. چون استراتژی یک جاده یک کمربند برای چین بسیار مهم است. بنابراین عربستان نقش محلل را برای آمریکا بازی کرد.
> این پیشبینی درست از آب درآمد: پاکستان میتواند
دچار بحرانی عمیق و طولانی مدت بشود
ظهره وند، ۳۶۵ روز قبل در پیشبینی وضعیتی که در انتظار پاکستان است به آفتاب یزد گفته بود: «دو وضعیت یا گزینه بیشتر نداریم یا پاکستان دوره جدیدی از بحران را طی میکند که اگر این بحران بخواهد عمیق شود چون طرفداران عمران خان در پارلمان استعفا دادند انتخابات زودهنگام برگزار میشود با انتخابات نخستوزیر جدید به احتمال قوی بحران داخلی تشدید میشود که عربستان استقبال میکند پیشبینی من این است که ارتش مداخله کند اگر چنین شود کل جریان متوقف میشود نکته بعدی اینکه در رقابت انتخاباتی آنها ساده از عمرانخان نمیگذرند چون عمران خان اگر تایید صلاحیت شود تصور میکنم مردم پاکستان این بار با رویکرد ضدآمریکایی عمیقی که پیدا کردهاند دوباره عمرانخان را انتخاب کنند یعنی یا عمرانخان باید کنار برود و جریان جدید پیروز انتخابات شود که خواست عربستان و آمریکا است درغیراین صورت با کودتا مواجه میشویم. ضمن اینکه جریان طالبانیِ پاکستان هم ضدعمران خان بود. این جریان یک جریان افراطی است که برای مردم پاکستان هم درد سرساز هستند بنابراین وضعیت و شرایط پیچیدهای به وجود آورده که مسبب آن هم آمریکا و عربستان هستند.
ظهرهوند در بخش پایانی آن مصاحبه اظهار داشته بود: «اگر سیاه چالی از سیاست در پاکستان شکل گیرد بین افغانستان و پاکستان نیز اتفاقاتی خواهد افتاد که در ژئوپلتیک منطقه اثرگذار است. و هر نوع تغییر و بحران به ضرر چین است. چون تا امنیت نباشد چین نمیتواند کارش را پیش ببرد. آمریکاییها نفوذ ندارند مجبورند مصنوعی ژئوپلتیک درست کنند که مبتنی بر تروریسم و بیثباتسازی است و از این رهگذر روی ایران فشار آورند مثل جمعیت افغانستانی که میخواهند داخل ایران سوق دهند و از دل آن بتوانند یک بحران در ایران شکل دهند.» ظهرهوند با مشروط دانستنِ بازگشت عمران خان به شرطِ تایید صلاحیت و حذف نشدن (!) تأکید کرده بود: «آقای شهباز شریف با این پارلمان موقتا نخستوزیر است.»
> نخستوزیر بیست و سوم
همچنان زیر سایهی نخستوزیر بیست و دوم!
یک سالی میشود که شهباز شریف، نخستوزیر است اما روزی نیست و نبوده که «عمران خان» سرتیتر رسانههای پاکستان، منطقه و بینالملل نباشد به گونهای که نام عمران خان بسی بیشتر از شهباز شریف شنیده میشود.
این روزها اگرچه مخالفان تلاش میکنند عمرانخان را حذف و ساکت کنند ولی تا این لحظه موفق نشده اند. تنها گزینهای که هر آن ممکن است رخ بدهد مشی و روش همیشگی در پاکستان است؛ «ترور» که گویا هزینههای بسیاری برای فضای ملتهب پاکستان دارد از این رو، قصهی عمران خان همچنان ادامه داشته و به سر نرسیده است موضوعی که طی پنجاه سال اخیر در این قسمت از کرهی زمین نظیر نداشته و هر آن ممکن است اوضاع در اسلام آباد به قدری وخیم شود که با مداخلهی ارتش، کودتایی دیگر شکل بگیرد کودتایی که هرگز به حذف یا روی کار آمدن عمران خان ختم نخواهد شد اما شرایط این روزها با شرایط یک سال قبل تفاوتهای بیشماری دارد:
- عربستان و چین از همیشهی تاریخ به هم نزدیکتر شدهاند
- ایران و عربستان در صدد حل اختلافات و سوءتفاهمات برآمدهاند
- بحران خاورمیانه از نظامی به ژئوپلیتیک و استراتژیک تغییر یافته است
- آمریکاییها از دور شاهد ماجرا هستند و دخالتی همچون همیشه در تحولات خاورمیانه ندارند
- افغانستان یک دست در اختیار طالبان است
و هند با فاصله از بحران و تنش در مسیر رشد اقتصادی گام بر میدارد.
در میان این گزینه ها، بازگشت عمران خان همچنان اگرچه گزینهای محتمل است اما خودِ عمران خان نیز میداند، این پاکستان با پاکستان یکسال قبل تفاوتی عمیق دارد گو این که خاورمیانهی جدید نیز هیچ شباهتی به خاورمیانهی یک سال قبل ندارد.
سوالی که شاید در ۱۴۰۲ به پاسخ آن دست یابیم این که؛ حیات سیاسی عمران خان چگونه پایان مییابد: قهرمانی سیاسی که شاد و سرزنده به نخستوزیری باز میگردد یا قهرمان سیاسی ترور شده که نامش در کنار دیگر ترور شدهها حک خواهد شد؟!
انتهای پیام